گشتاری در پاسارگاد
بخش سیزدهم: شیفته ای در راه مرغاب
( نگاهی یادداشتهای کلادیوس جیمز ریچ درباره دیدار از دشت مرغاب، پرسپولیس، نقش رستم و نقش رجب)
کلادیوس جیمز ریچ در نخستین روزهای ماه آگوست 1821 و در میانه تابستان در شهر شیراز بود. با این همه آب و هوای این شهر و چشمه سارهایش چنان زیبا و دلپذیر بود که نوشته های او آدمی را به یاد سرودهای زیبای حافظ درباره این شهر می اندازد.
« ستایش های بسیار درباره آب و هوا گفته شده و بسیار در آنها گزافه گویی شده است. گرمای روز تحمل شدنی است. شبها بی آنکه سرد باشند، دلپذیر و خنک هستند. نیازی به هوای خنک نیست و من این آب و هوا را بسیار بیش از آنسوی کردستان می پذیرم. چنانچه روزها نه چندان گرم است و شبها نه چندان سرد و هنگامیکه هوا رو به خنکی می رود، روز و شب با هم خنک شده و با هم برابر می شوند...».....
دوستان گرامی و ارجمند!
برای دریافت متن کامل این جستار می توانید با آدرس s.amiriparian@gmail.com مکاتبه فرمایید. سپاسگذارم
با سلام.
وبلاگ جالب و پرمحتواییی دارید . تبریک میگم . خوشحال میشیم از وبسایت ما هم دیدن کنید.
ما در وبسایت خود با برنامه های نظیر اسپمر رایگان رومها ، اموزش تخصصی هک ایدی و سایت ، سورسهای کمیاب و درخواستی شما ، مقالات جالب و ... منتظر شما هستیم.
موفق باشید.
درود بر دوست فرهیخته خوبم ا. پریان
دوباره با نوشته ای شیوا اگاهی بیشتری به ما دادید...
سپاس از این همه خدمات و زحمات شما در راه ترویج فرهنگ کهن پارسی.
هرگاه که به وبلاگ شما سر می زنم بسیار می آموزم و احساس غرور ایرانی بیشتر در من زنده می شود...
راستی در سرزمینی که چهار راه عبور تمدنها و حلقه ارتباط فرهنگ ها و شاه راه گذر انسانهای بزرگ است ، چرا بعضی ها در فرهنگ تازی به دنبال اسوه و سمبل و مصداق انسانیت می گردند؟!؟
پیروز و شاد باشید
دوست گرامی باز هم مطلب ارزنده ای نگاشتید.سپاسگزارم
فرا رسیدن نوروز جمشیدی را به شما و خانواده محترم شادباش می گویم
فرا رسیدن نوروز را به شما تبریک می گویم و آرزومند سالی پر بار برای شما می باشم.
درود بر دوست خوبم ا. پریان
پیشاپیش فرا رسیدن عید نوروز باستانی بر شما و همه ایرانیان پاک پندار، راست گفتار و نیک کردار خجسته باد
بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد
خوش و سرسبز شد عالم اوان لاله زار آمد
ز سوسن بشنو ای ریحان که سوسن صد زبان دارد
به دشت آب و گل بنگر که پرنقش و نگار آمد
گل از نسرین همیپرسد که چون بودی در این غربت
همیگوید خوشم زیرا خوشیها زان دیار آمد
سمن با سرو میگوید که مستانه همیرقصی
به گوشش سرو میگوید که یار بردبار آمد
بنفشه پیش نیلوفر درآمد که مبارک باد
که زردی رفت و خشکی رفت و عمر پایدار آمد
همیزد چشمک آن نرگس به سوی گل که خندانی
بدو گفتا که خندانم که یار اندر کنار آمد
صنوبر گفت راه سخت آسان شد به فضل حق
که هر برگی به ره بری چو تیغ آبدار آمد
ز ترکستان آن دنیا بنه ترکان زیبارو
به هندستان آب و گل به امر شهریار آمد
ببین کان لکلک گویا برآمد بر سر منبر
که ای یاران آن کاره صلا که وقت کار آمد
مولانا
درود بر شما دوست گرامی
سپاسگذارم و نوروز و سال نو بر شما و خانواده محترمتان گرامی و شاد باد!
درود بر شما دوست عزیز
خوش آمد بهار
گل از شاخه تابید خورشید وار
چو آغوش نوروزر پیروز بخت
گشوده رخ و بازوان درخت
گل افشانی ارغوان
نوید امید است در باغ
جان
که هرگز نماند به جای
زمستان اهریمنی
بهاران فرا میرسد
پرستیدنی
سراسر همه مژده ایمنی
درین صبح فرخنده تابناک
که از زندگی دم زند جان خاک
بیا با دل و جان پاک
همه لحظه ها را به شادی سپار
نوایی هم آهنگ یاران برآر
خوش آمد بهار
فریدون مشیری
پیشاپیش نوروز باستانی بر شما دوست فرهیخته خجسته باد
شاد باشید
آرتمیس دخت آریا
درود بر شما
سپاسگذارم و نوروز را به شما و خانواده محترمتان را شادباش می گویم. موفق باشید.