سرانجام روزی فرارسید که من در خرداد ۸۷ به بیستون در استان کرمانشاه سفر کرده و این منطقه باستانی را به خوبی بررسی کنم. در گذشته بارها و بارها بیستون و بویژه سنگنبشته داریوش بزرگ را از نزدیک دیده بودم، اما اینبار برآن شدم که نزدیک به یک روز را برای دیدن همه آثار باستانی و باشکوه این کوه بزرگ کنار بگذارم.
هرکس که کوه سترگ بیستون را از نزدیک ببیند شکوه و بزرگی آنرا درخواهد یافت. این کوه بزرگ آرامش بخش مردمان روزگاران کهن و آرام بخش دلهای ایرانیان بوده است. کوهی که به راستی نام «بغستان» شایسته و زیبنده آن است.
بارها از خود می پرسیدم که چرا از میان این همه کوهستانهای بزرگ و بلند، این کوه در تاریخ و زندگی اسطوره ای این سرزمین جایگاه ویژه ای یافته است؟ اما بارها و بارها که این کوه زیبا را از نزدیک دیدم پاسخ پرسش خود را نیز درمی یافتم.
کوه بغستان کوهی بلند چون کوه الوند یا دنا نیست اما نمایی بس زیبا و با شکوه دارد و جایگاه آن در میان کوهستانهای دیگر، ویژه است. بویژه که راه باستانی که خراسان را به غرب پیوند می زند، درست از جلوی این کوه می گذرد. اگر از سوی غرب به این کوه بنگرید، می پندارید که این کوه چون شیری است که در کنار راه باستانی نشسته به دشت زیبای جنوب خود می نگرد و از شاهراه کهن پاسداری می کند. دستانش را از بازوان بر زمین خوابانده و درست بر روی دست راستش و روبروی دشت چپش بود که داریوش بزرگ سنگنبشته نامدار خود را بر آن کند و پیام خود را به این شیر به امانت گذارد. درست بر روی دستان دیگر بود که مادهای کهن نخستین نیایشگاههای خود را بر آن برپا ساختند و دیگر ایرانیان نیز خود را به این کوه شیر مانند سپرده هریک یادگارهایی را برجای گذاردند.
در سفری که من به بیستون داشتم شگفتی های بسیاری را از این کوه بزرگ و آثار باستانی آن دیدم. پس چنین بود که برآن شدم تا عکس های بسیاری را گرفته آنها را در دید دوستاران تاریخ این سرزمین بگذارم. شوربختانه بجز دوربین موبایل وسیله دیگری در دست نداشتم و به ناچار از دوربین موبایل استفاده کردم. در اینجا از همه دوستان پوزش می خواهم اگر کیفیت عکس ها خوب نیستند.
عکس هایی را که تهیه کرده ام هر یک را دسته بندی کرده و هر دسته را در یک صفحه در تارنگارم گذاشته ام. همچنین وظیفه خود می دانم از برادر همسرم مسعود بسیار سپاسگذار باشم که مرا در پیچ و خم این کوه تنها نگذاشت و در گرفتن عکس ها آنهم در هوای بسیار گرم و آفتابی همراهم بود.