آسمانه ایران کهن The Heaven of Ancient Iran

پژوهشهای ایران باستان و زبانهای کهن On the ancient Persians civilization and old Iranian languages

آسمانه ایران کهن The Heaven of Ancient Iran

پژوهشهای ایران باستان و زبانهای کهن On the ancient Persians civilization and old Iranian languages

گروتفند کارآگاهی از سرزمین ژرمن ها

گشتاری در پاسارگاد  

جستار هفتم: گروتفند کارآگاهی از سرزمین ژرمن ها

سسسس

داستان رازگشایی نویسه های میخی بدست دانشمندی آلمانی به نام «گئورگ فردریخ گروتفند» (Georg Friedrich Grotefend)  ماجرایی خواندنی و همانند رازگشایی پیامهای مرموز در داستانهای پلیسی است. گروتفند با بکارگیری الگویی که «بارون سیلوستر دوساسی» فرانسوی (Baron Silvestre de Sacy) از برنام شاهان ایران کهن داد رونوشتی از سنگنبشته های DPa و XPe را که پیشتر «کارستن نیبور» (Carsten Neibuhr) در سفر خود به ایران آنها را از ویرانه های تخت جمشید برداشته بود، در کنار هم گذارد و سنجید.

در این دو سنگنبشته او توانست پدر، پسر و پدربزرگ را یافته سرانجام نامهای «داریوش» (Darheush)، «خشایارشا» (Khshhershe)، «ویشتاسپ» (Goshtasp) و واژه «شاه» (Khshehioh) را با سنجش این نامها در کتابهای کلاسیک، عهد عتیق و همچنین جستجو در زبان اوستایی بازخوانی کند. از سیمای برگردان شده همین نامها آشکار بود که گروتفند می پنداشت دبیره میخی چون دبیره «زند» (Zend) الفبایی و نه هجایی بوده و برای همین در آن زمان او چند نویسه را نادرست برگردان نموده بود. با این همه کاری که او کرد بنیاد کاری بزرگ بود و نام ایرانیان کهن را در سنگنبشته های میخی نمایان ساخت................. 

برای دریافت متن کامل این جستار می توانید با آدرس s.amiriparian@gmail.com مکاتبه فرمایید. سپاسگذارم

نخستین کنجکاوان

گشتاری در پاسارگاد 

بخش ششم: نخستین کنجکاوان

 سسس

در سال 1452 میلادی شهر «قسطنطنیه» بدست سلطان محمد فاتح که یک عثمانی دوآتشه بود گشوده شد و چند سال پس از آن اروپاییان که از پیشروی عثمانیان به سوی غرب در هراس بودند تلاش کردند تا با ایرانیان که در سرزمینی آنسوی عثمانیان می زیستند، پیمانهایی ببندند تا آنها را برانگیزانند که از پشت سر به عثمانی ها یورش برند. در آن روزگار آنها چیزهایی درباره ایرانیان که در تاریخ آنها را به نام «پارسها» (Persians) می شناختند، شنیده بودند. چیزهایی درباره تاریخ و گذشته دیرین آنها خوانده و می دانستند که روزگاری مردانی بزرگ چون کوروش از میان آنان برخاسته و در کلیساهای خود با خواندن کتاب «متی» می دیدند که نخستین کسانی که به مریم و پسرش عیسی که تازه چشم به جهان گشوده بود پیشکش آوردند «مغانی» بودند که از شرق آمده بودند. نام پارس برای آنان نامی آشنا اما مبهم بود و کسی چون «دانته» ایتالیایی در نوشتن «کمدی الهی» خود از سرودهای پارسی «ارداویراف نامه» الهام گرفته بود. 

.................. 

برای دریافت متن کامل این جستار می توانید با آدرس s.amiriparian@gmail.com مکاتبه فرمایید. سپاسگذارم

گزارشی از ایران کهن

 گشتاری در پاسارگاد 

بخش پنجم: گزارشی از ایران کهن

سسسسسسس

روزهای پایانی سال 1818 بود که یک گزارش 120 برگی به نام Veteris Media et Persia Monutrenta در نشریه آلمانی Göttingen به چاپ رسید. در این گزارش دانشمندی بنام «کارلوس اف. سی. هوک» (Carolus F.C. Hoeck) نوشته های گوناگون از نویسندگان را در کنار هم آورده و خود تلاش کرد با کندوکاو و بررسی آنها، دیدگاههایی را درباره درست ترین و با اعتبار ترین آنها داشته باشد. هدف این گزارش 120 برگی گفتگو پیرامون یادمانهای به جا مانده از تمدن مادها و پارسها در سرزمین ایران بود. سرزمینی که بخشی از جهان ناشناخته شرق بود و در نگاه کنجکاو  مسافرانی که به آنجا رفته و یادمانهایی را به همراه شیوه زندگی مردم آن می دیدند، بسیار شگفت انگیز و دلکش می نمود. چاپ این گزارش در نخستین سالهای سده نوزدهم میلادی نشان از موجی بود که برای توجه به یادمانهای تمدنهای کهن مصر، آسیای کوچک، یونان، میان رودان، ایران و... در میان اندیشمندان اروپایی به راه افتاده بود.

با خواندن این گزارش در نمی یابیم که آیا خود هوک که درباره یادمانهای ایران کهن سخن گفت، به ایران مسافرت کرده و یا از نزدیک آنها را دیده بود یا نه؟! با این همه تلاشی که او در این گزارش در گردآوری و گزینش نوشته های دیدار کنندگان از آن یادمانها با داوری و ریزبینی درباره چگونگی آن نوشته ها داشت، بسیار ارزشمند و کاری شایسته بود............... 

برای دریافت متن کامل این جستار می توانید با آدرس s.amiriparian@gmail.com مکاتبه فرمایید. سپاسگذارم

شناسایی آرامگاه کوروش بزرگ و سرچشمه های گورهای سنگی

 گشتاری در پاسارگاد 

بخش چهارم: شناسایی آرامگاه کوروش بزرگ و سرچشمه گورهای سنگی

سسس 

با درود بر دوستان ارجمند 

سسسسس

در پیوستار سخنم درباره دشت مرغاب و پاسارگاد، همه ما امروزه آرامگاه کوروش بزرگ را می شناسیم. می توان گفت که هیچکس نیست که آن ساختمان سنگی چهارگوش دشت مرغاب را ببیند و به یاد کوروش بزرگ نیفتد. با این همه شاید شمار بسیار اندکی از خود بپرسند که چگونه آرامگاه کوروش بزرگ شناسایی شده و چگونه می توان دریافت که آن ساختمان سنگی چهارگوش همان آرامگاه کوروش بزرگ بوده است؟

پیشتر نوشتم که دست کم درباره آرامگاه داریوش بزرگ در نقش رستم، دو سنگنبشته DNa و DNb در کنار دروازه آرامگاه نشان می دهند که آن آرامگاه از آن داریوش بوده است. همچنین دو سنگنبشته کوتاه DNe و DNd فراز پیکره های «گئوبروه» (OP: Gaubaruva) و «اسپه چانا» (OP: Aspačanā) نیز هرگونه شک در شناسایی آن آرامگاه را برمی دارند. چرا که در نوشته های کلاسیک نام این دوتن را در کنار نام داریوش بزرگ می بینیم. افزون بر این، آرامگاه داریوش دارای ویژگی هایی است که چشم اندازی روشن را به ما می نمایاند. آرامگاه مانند سردر و ایوان کاخ «تچر» (OP: tačara) در پارسه و همسان با آن تراشیده شده است. حتی اندازه دروازه آن و همچنین چهارستونی که به دیواره چسبیده و سیمای آنها، سراسر با اندازه و سیمای ایوان کاخ تچر در همخوانی است. جدای از اینها، پیکره نمایندگان کشورهای درفرمان هخامنشیان که تخت شاه هخامنشی را بر دودست دارند و سنگنبشته های کوتاهی که به ما می گویند آنها از کدام کشور هستند، اینکه در میان آنها نامهایی چون «سکاهای آنسوی دریا» (OP: Sakā paradraiya) و «اسکودرا» (OP: Skudra) دیده می شود، کشورگشایی های داریوش بزرگ را تا پایان زندگی او به یاد می آورد. 

برای دریافت متن کامل این جستار می توانید با آدرس s.amiriparian@gmail.com مکاتبه فرمایید. سپاسگذارم

ادامه مطلب ...

دشت مرغاب و پردیس پاسارگاد

 گشتاری در پاسارگاد 

بخش سوم: دشت مرغاب و پردیس پاسارگاد 

 سسسس

اگر به پای ساختمان سنگی چهارگوش در دشت مرغاب بروید، سنگهای آنرا بسیار فرسوده و خشن خواهید یافت. هزاران سال بود که بارش باران، باد و تابش آفتاب به آن خورده و برخی نادانان نیز تیشه بر پیکرش زده بودند تا تکه هایی از آن را بردارند. اما هنگامیکه به این ساختمان پیر نگاه کنید، درخواهید که چگونه با همه این گزندها او همچنان پابرجا و با وقار در دل دشت مرغاب ایستاده است. ساختمانی که درست مانند فرهنگ و تاریخ پدیدآورندگان آن هزاران سال فراز و نشیب را دید و زخم هایی بسیار به آن خورد. اما با این همه او بسیار جان سخت تر این سخنان بوده و رازهایی را از گذشته هایی بس دور در خود نهفته نگه داشته است.

از دور که به این ساختمان بنگرید، در سنجش با کوههای پیرامون دشت مرغاب، آنرا کوچک خواهید یافت اما با نزدیک شدن به آن، سنگهایی بس بزرگ را چیده شده در کنار هم و پلکانی می بینید که به پیشینیان حق خواهید داد که آوردن و چیدن این سنگها و برپایی ساختمان را کار دیوهای درخدمت جمشید و سلیمان بدانند. آنها چنان بر روی هم چیده شده اند که آدمی گمان می برد که به کوهی کوچک سنگی می نگرد. نمای پلکانی آن زیبایی ویژه ای به آن بخشیده و اگر به کنار آن رفته و به پایه های آن نگاه کنید، آنرا سه ردیف پلکانی با سنگهای بزرگ خواهید یافت................. 

برای دریافت متن کامل این جستار می توانید با آدرس s.amiriparian@gmail.com مکاتبه فرمایید. سپاسگذارم

دشت مرغاب و ملک سلیمان

 گشتاری در پاسارگاد  

بخش دوم: دشت مرغاب و ملک سلیمان

سسسسس

روزگاری دیرین بودکه نام دشت مرغاب با نام «مادر سلیمان» در پیوند بوده و ساختمان سنگی چهارگوش را آرامگاه «مادر سلیمان» می پنداشتند. در آن روزگار می پنداشتند که سلیمان نبی همان جمشید شاه اسطوره ای این سرزمین است و در زمانی دور او بر قالیچه ای (تخت) می نشست و دیوها درفرمانش بودند.

«هرگاه حضرت سلیمان بر بر بساط می نشست و در اطراف و اکناف عالم می نمود، هنگام نماز به هرجایی می رسید دیوهایی که در فرمان او بودند از سنگهای بزرگ که حمل و نقل آن به دست بشر امکان پذیر نبود. فوراً مسجدی یا تختی برای او می ساختند تا آن حضرت در آن مسجد نماز گزارد. بنابراین این گونه ساختمانها به نام تخت سلیمان نامیده شد»

چنین بود که نامهایی چون «تخت سلیمان» بر جاهایی که بازمانده هایی از سنگهای بزرگ تراشیده در آنها دیده می شدند، نهاده شده بود. در نوشتار پیشین گفتم که به باور من (ا. پریان) اینکه ساختمان سنگی دشت مرغاب را آرامگاه مادر سلیمان پنداشتند، می توانست با روان بودن دو رود «پلوار» و «مرغاب» و بودن چشمه های آب درپیوند بوده و همچون دیگر جاهای این سرزمین، ریشه باور به چنین پندارهایی باور ایرانیان کهن به ایزد بانو «اردویسور آناهیتا» باشد. نام «بلاغی» دارای ریشه ای ترکی و از ریشه «بولاک» به معنی چشمه بوده و به دلیل بودن چشمه سارهای زیبا که به رود پلوار می ریزند به تنگه جنوب دشت مرغاب داده شده است.

ادامه مطلب ...